زیبایی با لباس صورتی کمرنگ ، ماساژ را با ظاهری معصومش مسحور می کرد. او به خصوص هنگام گذر از سالن تصمیم گرفت که وارد آن شود ، عزمش را دوست داشت. او دختر را دعوت كرد تا ناخوش بماند و آماده شود و او از اتاق خارج شد. آن مرد خیلی ملایم شروع به لمس پوست مخملی خود کرد و دختر اعتراف کرد که او بسیار دوست دارد به آرامش برسد. اما با گرمای او ، نه تنها پسر با دستان خود لرزید ، آلت تناسلی او تنش شدیدی پیدا کرد و با درک اینکه ممکن است تازه در شلوارش تمام شود ، شروع به لگد زدن به الاغ خود و کشش نان های خود به طرفین کرد. دختر تذکر او را سیاوش دلسوز سکس به درستی فهمید ، ناله کرد و چشمانش را بست ، منتظر آنچه در آینده رخ خواهد داد. او مشتری خود را به پشت خود تغییر داد ، لباسش ماساژ داده شد ، که قبلاً وی را ماساژ نکرده بود ، و او انجام شد. شلوار خود را درآورد ، روی گونه هایش چرخید و آماده تقدیر شد و شروع به لعنتی كرد. او او را در بالا كاشت ، او را از پهلو گرفت و دهانش را پر از سبوس كشت ، و عوضی او را بیرون زد.