برای دلجویی از عروس در کوسپستان عروسی ، دختر کوونی را ساخت

Views: 2528
عروس که به سختی اشکهایش را مهار کرده بود ، از پله ها پایین آمد ، خودش را به داخل اتاق بست و شروع به جیغ زدن کرد. اما یکی از دوستان به دنبال او دوید و شروع به کوبیدن روی در کرد و از او خواست که باز کند ، صحبت کند و او را آرام کند. و هنگامی که او به او اجازه ورود ، سبزه او را با توجه به اطراف محاصره کرد. او شروع به بوسیدن انگشتان خود ، لیسیدن کوسپستان زبانش ، به تدریج خود را پایین می آورد و عروس نمی فهمد چرا ، اما در روحش بسیار آرام تر شده است. دوستی ناگهان زانو زد ، لباس خود را بلند کرد و شورت خود را کنار گذاشت و لیز خود را لیسید. از پشت بلند شدم و الاغ او را نوازش کردم. او به پشت دراز کشید ، زبان خود را در لباسش دفن کرد و مهره را حتی به آرامی مکید. او با انگشتان دست بیدمشک ، سپس قصاب او را گرفت و به یک سینک سرطانی تبدیل شد تا با سکته های مشابه او مطابقت داشته باشد.