در ایستاده در محل تقاطع ، آن مرد دختری را که در حال گذراندن میومها بود از دست نداد و پیشنهاد کرد که با هم قدم بزنیم ، گفت: چند تعارف گفت و با نگه داشتن دست ، پیشنهاد جسورانه ای برای تماشای فیلم در خانه ارائه داد. او در صندلی خود نشست و پیشنهاد ادامه آشنایی را داد. او مرغ را روی لب ها عکس کوس و کون وکیر بوسید ، او را با شانه ها در آغوش گرفت و پیراهن های زیر پیراهنش را لمس کرد. بخش کامل بود و از وی خواسته شد تا لباس خود را از بین ببرد ، او خروس را برای مکیدن داد ، آن را در سمت چپ خود قرار داد و بلند کرد و با دانستن اینکه سوراخی مرطوب با سر خود پیدا کرده است. او به سرعت رشد می کرد و مرتباً مواضع را تغییر می داد ، وقتی جوجه در بالای سر بود ، خودارضایی می کرد و روی بچه ها به پایان می رسید ، ناله می کرد.